بيانيه هيأت سياسی - اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)

بحران آفرينی و يهودی ستيزی جمهوری اسلامی را محکوم می کنيم

محمود احمدی نژاد رئيس جمهوری اسلامی ايران طی هفته های اخير به دفعات مواضعی اتخاذ کرده که به تشديد بحران روابط ايران با جهان انجاميده است. احمدی نژاد نخست طی سخنانی در تهران، موجوديت کشور اسرائيل را زير سئوال برد، سپس بدون توجه به اعتراضات جهانی بدين سخنان، در عربستان سعودی گفت شک دارد که آلمان نازی شش ميليون يهودی را کشته باشد، و «پيشنهاد» کرد يهوديان به اروپا بازگردانده شوند، و بالاخره در زاهدان، قتل عام يک سوم جمعيت يهودی جهان توسط فاشيسم هيتلری را «افسانه» خواند و از مدنيت غربی اعلام بيزاری کرد. اين اظهارات، به حق موج اعتراض جهانی را برانگيخته است. کسانی که تا کنون هيچ خصومتی از سوی آنان در قبال جمهوری اسلامی ابراز نشده بود، اکنون خواهان آنند که ايران در عرصه جهانی منزوي، و حتی تيم ملی فوتبال ايران از حضور در جام جهانی آلمان محروم شود.
رهبری جمهوری اسلامی در اين بحران آفريني، پشتيبان احمدی نژاد است. هفته ای نيست که آيت الله خامنه ای در مقام ولايت فقيه موضعی حمايت آميز در ارتباط با کابينه احمدی نژاد اتخاذ نکند. وقتی احمدی نژاد پيش نويس نطق خود در سازمان ملل را در اختيار خامنه ای می گذارد و تا نظر مساعد رهبر را جلب نکرده است عازم سفر نمی شود، وقتی هم زمان با سخنان بحران زای احمدی نژاد، خامنه ای در ديدار با يک بنيادگرای فلسطينی خواستار تداوم اقدامات قهرآميز عليه اسرائيل می شود، سخنان احمدی نژاد را بايد به حساب موضع حساب شده کل رهبری جمهوری اسلامی و نه بلاهت مهره ای گذاشت که به رياست جمهوری گماشته اند.
غيرممکن است که سران جمهوری اسلامي، واکنش جهانيان به اظهارات اينچنينی را پيش بينی نکرده باشند. اگر اين اظهارات به يک مورد محدود می ماند، ممکن بود تصور شود رئيس جمهوری اسلامی سخنانی نسنجيده بر زبان رانده و سپس با مشکلاتی که اين سخنان برای روابط خارجی ايران به وجود آورده، از سوی رهبری رژيم به خويشتن داری فرا خوانده شده است. اما سلسله دُرافشانی های احمدی نژاد ادامه يافته است، آن هم نه تنها در سخنرانی های با مصرف داخلی در جمع بسيجيان و غيره، بلکه در مجمع بين المللی سران کشورهای اسلامی.
در پس اين سخنان، سياستی نهفته است. سياستی که به طور قطع، ايجاد بحران در روابط خارجی ايران را هدف خود قرار داده است. اين بحران قرار است ناتوانی روز به روز چشمگيرتر حکومت جمهوری اسلامی در اداره کشور را تحت الشعاع قرار دهد. تنها ظرف چهار ماه از هنگام روی کار آمدن احمدی نژاد، دولت وی حتی در مقياس تاريخ رژيم ويرانگر جمهوری اسلامی کارنامه ای بيسابقه از عجز و ندانم کاری در سياست داخلی به نمايش گذاشته است. نه تنها کوچکترين نشانه ای از بهبود وضعيت اقتصادی اقشار تحت ستم جامعه که احمدی نژاد بدانان وعده های انتخاباتی فراوان داده بود، ديده نمی شود، بلکه اقتصاد بحران زده ايران به علت بی لياقتی زمامداران، دچار بحرانی شديدتر شده است. مردم تهران از آلودگی بيسابقه هوا رنج می برند.
انگشت اتهام مردم در پرونده سقوط هواپيمای حامل خبرنگاران، حکومت را نشانه رفته است. فرار نيروی انسانی متخصص و سرمايه از کشور شتاب يافته است. کارگران، دانشجويان، اقليت های ملی و مدافعان حقوق بشر، به مبارزه و اعمال فشار به حکومت ادامه می دهند. اين حکومت با بحران های بسيار روبروست که برای برون رفت از آنها، ظاهراً چاره ای جز اين نمی بيند که در عرصه سياست خارجی، بحران آفرينی کند. در اوضاع متشنج سياست خارجی است که حکومت، اميدوار است بتواند سرکوب را در داخل تشديد کند و گريبان خود را از هزاران سئوال و خواست مردم ايران به ضرب مشت آهنين برهاند.
آنچه اين روزها شاهد آنيم، به ورطه بحران شديد کشانده شدن يک کشور بزرگ از سوی جماعتی مستبد است که تنها جهت تأمين منافع حقير حفظ قدرت برای چند صباحی ديگر، خطرات هولناکی متوجه ايران کرده است. نيروهای دمکرات و آزاديخواه ايرانی بايد يکصدا اين بحران آفرينی را محکوم کنند و به جهانيان بگويند صدای امثال احمدی نژاد، صدای مردم ايران نيست. مردم ايران، صلح و آرامش می خواهند، حقوق انسانی خويش را طلب می کنند که از سوی جمهوری اسلامی لگدمال می شود. ايرانيان آزاديخواه، با دنيا سر جنگ ندارند، دشمن هيچ کشوری نيستند و از سخنان فاشيست مآبانه و يهودی ستيزانه احمدی نژاد بيزارند. وقت آن است که صدای اين ايرانيان، صدای يک ايران ديگر، هياهوی گوشخراش امثال احمدی نژاد را خاموش کند.

هيئت سياسی - اجرايی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)
٢٥ آذر ١٣٨٤