9 سال از سبعیت نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی و از برآمد جنبش دانشجوئی در 18 تیر ماه 1378 گذشت. 18 تیر از یکسو نشانگر برخورد وحشیانه نیروئی است که به قصد انتقام از دانشجویان وارد خوابگاه آنها شد، بی محابا دانشجویان را با باتوم له و لورده کرد و تعدادی از آنها را از پنجره ها به بیرون پرتاب نمود. نیروئی که مدتی قبل از آن، چند تن از فعالین سیاسی و نویسندگان کشور را کاردآجین کرده بود. از سوی دیگر 18 تیر نقطه عطفی است در رویگردانی جنبش دانشجوئی از قدرت و رویکرد آن به جامعه مدنی.
18 تیر جنبش دانشجوئی را به این دریافت رساند که باید از ساختار قدرت فاصله گیرد و به نقد آن روی آورد. دانشجویان در این روند به این نتیجه رسیدند که جمهوری اسلامی جنبش مستقل دانشجوئی را برنمی تابد. مطلوب جمهوری اسلامی نه تشکلهای مستقل دانشجوئی، بلکه تشکل وابسته به حکومت همانند بسیج دانشجوئی است تا بمثابه بازوی وزارت اطلاعات و سپاه عمل کند. در آن سالهائی که دفتر تحکیم وحدت چنین خصوصیاتی را داشت، از حمایت همه جانبه سران رژیم حاکم برخوردار بود و زمانی که از قدرت فاصله گرفت و به نقد آن نشست، سروکار فعالین آن با شکنجه و زندان افتاد.
دانشجویان دانشگاه هاى تهران و تبریز در این حرکت، هزینه سنگینی را متحمل شدند. آنها از دانشگاه اخراج شدند، ماه ها در سیاهچالهای رژیم تازیانه خوردند و سالها زندان کشیدند. ولی با پایمردی ایستادند و سنت دیرپاى مبارزه ـ اتحاد ـ پیروزى در دانشگاه ها را زنده نگهداشتند.
قبل از رویداد تلخ 18 تیر بین تشکلهای دانشجوئی و اصلاح طلبان حکومتی مرز روشن و برجسته ای وجود نداشت. 18 تیر تمایز بین آنها را مشخص کرد. فعالین جنبش دانشجوئی بر خلاف اصلاح طلبان حکومتی، در عمل نشان دادند آماده اند برای گذر از استبداد به دموکراسى مایه بگذارند، جانفشانی کنند و هزینه بپردازند. اما اصلاح طلبان حکومتی پشت جنبش دانشجوئی را خالی کردند و به استراتژی آرامش فعال روی آوردند.
با این وجود جنبش دانشجوئی روی پای خود ایستاد، به بازنگری دیدگاه های خود پرداخت، مرز خودی و غیرخودی را شکست، مبنا قرار دادن باور دینی در امر تشکلهای دانشجوئی را کنار گذاشت و جنبش دانشجوئی را با نقد قدرت، دفاع از حقوق بشر و دیده بانی جامعه مدنی باز تعریف نمود.
بر بستر این تحولات شرایطی فراهم آمده است که گرایشهای مختلف فکری ـ سیاسی در دانشگاه های کشور شکل گرفته و برآمد بیرونی داشته باشند. از این رو در طی سالهای اخیر ما شاهد اعلام موجودیت جریانهای مختلف دانشجوئی از جمله جریان چپ هستیم. چپ جریان سابقه دار در جنبش دانشجوئی است و ریشه دارترین و قویترین جریان در دهه های قبل از انقلاب بهمن در دانشگاه های کشور بود. به همین سبب جمهوری اسلامی دانشگاههای کشور را تعطیل کرد و با انقلاب فرهنگی به تصفیه گسترده نیروهای چپ دست یازید و با این اقدام دانشگاه های کشور را از وجود نیروهای چپ تهی کرد. اما چپ از دانشگاه ها و جنبش دانشجوئی حذف نشدنی است. در سالهای اخیر بار دیگر چپ در دانشگاه های کشور سربلند کرده و مهر خود را بر جنبش دانشجوئی زده است.
بدیهی است که دانشگاه جدا از جامعه نیست و شکل گیری گرایشهای مختلف فکری ـ سیاسی در دانشگاه های کشور همانند جامعه امری است طبیعی که باید مورد استقبال نیروهای آزادیخواه قرار گیرد. اما برخی اصلاح طلبان حکومتی و برخی جریانهای دانشجوئی به شدت نگران گسترش نیروی چپ در دانشگاه ها هستند و آنها را رقیب خود به حساب می آورند. این امر موجب شده است که گرایشهای مختلف فکری ـ سیاسی به جای همکاری در تقابل با هم قرار گیرند و انرژی خود را صرف خنثی کردن یکدیگر نمایند.
دانشجویان عزیز!
شرط مقدم دمکراسی پذیرش وجود گرایش های فکری ـ سیاسی در جامعه و در دانشگاه های کشور است. وجود تنوع فکری ـ سیاسی، مغایر همکاری جریانهای متنوع دانشجوئی نیست. 18 تیر حرکت متحد دانشجویان بود. باید این سنت را پاس داشت. در وضعیت دشوار کنونی برآمد متحد و یکپارچه جنبش دانشجوئی برای وادار کردن سران رژیم به پذیرش آزادی فعالیت دانشجویان و استقلال دانشگاه ها، قطع پیگردها، دستگیریها، اخراجها، محرومیت ها، تعطیلی نشریات دانشجوئی امری است ضرور. جنبش دانشجوئی با شعار "اتحاد، مبارزه، پیروزی" تولد یافته و نقطه قوت آن در همین شعار نهفته است. امروز ضرورت دارد که جنبش دانشجوئی در صف متحد برآمد کند و نقش پیشگام خود را در رشد فرهنگ دمکراتیک و در مبارزه برای استقرار دمکراسی در کشور بارزتر و برجسته تر نماید.
هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
18 تیر 1387 (8 ماه ژوئیه 2008)