بیانیه هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
سخنی با رهبران چین، کوبا، نیکاراگوئه و ونزوئلا

چرا در کنار جمهوری اسلامی و در مقابل مردم ايران؟

هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) اطلاع یافت که روز ۱۸ دسامبر ۲٠٠۸، نمایندگان چین، کوبا، نیکاراگوئه و ونزوئلا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به قطعنامه ای حاوی ابراز نگرانی از نقض حقوق بشر در ایران رأی منفی دادند. این قطعنامه بر اساس گزارش دبیرکل سازمان ملل متحد تنظیم شده بود.
امتناع از محکوم کردن نقض حقوق بشر در ایران، به معنای همراهی با تلاش برای جلوگیری از همبستگی بین المللی با مبارزات آزادیخواهانه و عدالت پژوهانه مردم ایران است. قرار گرفتن در کنار جمهوری اسلامی در موضوع حقوق بشر، به معنای صحه گذاشتن به همه موارد نقض حقوق بشر است که در ایران رخ می دهد و در قطعنامه بدانها اشاره شده است. برای ما به عنوان بخشی از نیروی چپ ایران، به عنوان سازمانی سیاسی که همواره متعهد به همبستگی بین المللی نیروهای چپ بوده است، دردناک است که شاهد باشيم برخی از مدعیان مواضع چپ در عرصه جهانی، یاری رسان حکومتی شده اند که حامل عقب مانده ترین افکار و مجری شنيع‏ترين اعمال می‏باشد.
در جمهوری اسلامی ایران، نه تنها مجازات قرون وسطایی مانند سنگسار و قطع اعضای بدن اجرا می شود، بلکه سرکوب اتحادیه های کارگری، جریانات چپ دانشجویی و سازمانهای سیاسی چپ مانند سازمان ما در تمام طول سی سال حیات این نظام ادامه داشته است. برای آن که درباره ماهیت چپ ستیز و کارگر ستیز جمهوری اسلامی به داوری بنشینیم، لازم نیست به اعدامهای دسته جمعی اعضای سازمانهای چپ در سالهای دهه ۱۹۸٠ میلادی بازگردیم، بلکه کارنامه همین سالهای اخیر حکومت ایران برای نشان دادن ضدیت این حکومت با نیروهای ترقیخواه و عدالت پژوه در ایران کافی است. دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی، نه تنها به کارگران ایرانی اجازه فعالیت مستقل سندیکایی نمی دهد، بلکه رهبران اتحادیه های کارگری را تنها به جرم دفاع از منافع صنفی کارگران به زندان می افکند و آنها را شکنجه می کند. در سال جاری میلادی ده ها دانشجوی ایرانی تنها به دلیل دفاع از مواضع چپ بازداشت شدند و ماه ها در زندان ماندند.
حکومت ایران که در عرصه بین المللی می کوشد حمایت دولتهای چپ را جلب کند، در داخل ایران مدافع منافع اقلیتی غارتگر است. وزیر کشور کابینه محمود احمدی نژاد که در گذشته از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده است، ظرف چند سال از محل رانتهای دولتی ثروتی افسانه ای به دست آورده است که به تأیید خود او از 100 میلیون دلار تجاوز می کند. قدرت واقعی در ایران در دست یک الیگارشی متشکل از روحانیون، فرماندهان نظامی و صاحبان سرمایه کلان است که برای حفظ سلطه خود بر کشور، خفقان و سرکوب را بر ایران حاکم کرده اند. در سالهای اخیر فقر، بيکاری و فاصله طبقاتی در ایران پیوسته افزایش یافته است.
حمایت سیاسی نیروهای چپ از چنین حکومتی در عرصه بین المللی، برای نیروهای چپ ایران قابل درک نیست. چنین حمایتی، به اعتبار و حیثیت چپ در عرصه سیاسی ایران لطمه می زند و جلب همبستگی مردم ایران با جنبش جهانی چپ را دشوار می کند.
ما بنا را بر این می گذاریم که دولتهایی مانند چین، کوبا، نیکاراگوئه و ونزوئلا صرفاً با حرکت از منافع کوتاه مدت اقتصادی به قطعنامه در مورد حقوق بشر در ایران رأی منفی نداده اند و برخی ملاحظات سیاسی را نیز در این موضع خود مد نظر داشته اند. اگر این ملاحظات سیاسی شامل ایستادگی در برابر هژمونی طلبی دولت ایالات متحده در عرصه جهانی باشد، پرسش ما از چهار دولت نامبرده این است که با داشتن تجربه سوسیالیسم واقعاً موجود در قرن بیستم، چگونه می توان امر حقوق بشر را به امری فرعی تبدیل کرد و آن را تحت الشعاع سایر اولویتهای سیاسی قرار داد؟ آیا چپ از بی توجهی به حقوق بشر به اندازه کافی لطمه ندیده است؟ آیا این انگیزه که رأی شما در مجامع جهانی با رأی آمریکا و متحدانش یکی نباشد کافی است تا با قطعنامه ای مخالفت کنید که با لحنی بسیار ملایم و دیپلماتیک، نگرانی از وضع حقوق بشر در ایران را بازتاب می دهد؟
اگر منافع اقتصادی و معاملات با جمهوری اسلامی انگیزه اصلی رأی منفی به قطعنامه باشد، دولتهایی مانند چین، کوبا، نیکاراگوئه و ونزوئلا چه تفاوتی با سوداگران بین المللی دارند؟ آیا رأی در مورد حقوق بشر از نظر دولتهای مدعی مواضع چپ قابل خرید و فروش است؟
آیا دولتهای نامبرده با انگیزه ایجاد یک «کارتل سکوت» به قطعنامه رأی منفی داده اند تا متقابلاً جمهوری اسلامی به قطعنامه های مشابه در مورد کشورهای دیگر رأی منفی دهد؟ چنین معامله ای در چارچوب اصول و موازین یک نیروی چپ چگونه قابل توجیه است؟
دولتهائی که در عرصه جهانی با یکه تازی نئوکانها و سرمایه داری مالی مخالفت می کنند، دولتهایی که می گویند مدافع منافع اقتصادی توده های وسیع میلیونی در برابر برتری طلبی دولتهای غربی و میلیتاریسم آمریکایی اند، بارها خواهان همبستگی بین المللی در این مبارزه شده اند. آنها چگونه از مردم ایران چنین حمایتی را می طلبند در حالی که رأی آنها در مخالفت با قطعنامه ابراز نگرانی از نقض حقوق بشر در ایران، از انظار مردم ایران پنهان نمانده است. به ایرانیانی که از ما در مورد همراهی رهبران سیاسی چپ با امثال احمدی نژاد و خامنه ای می پرسند، چه می‏توان گفت؟ ما به عنوان مدافعان همبستگی بین المللی چپ در ایران، این رفتار متحدان بین المللی خود را چگونه توضیح دهیم؟
ما امیدواریم دولتهایی که توسط نیروهای سیاسی چپ تشکیل شده اند در آینده به جای دادن رأی مخالف به محکومیت نقض حقوق بشر در ایران، در کنار مردم ایران قرار گیرند و از مبارزات آزادیخواهانه و عدالتجویانه آنان حمایت کنند. ما امیدواریم همان گونه که نیروهای سیاسی چپ ایران حقوق بشر را به یکی از محورهای اصلی فعالیت خود تبدیل کرده اند، دوستان ما در سراسر جهان نیز بدین امر توجه کنند که هویت چپ بدون حقوق بشر و توجه شایسته بدان قابل تصور نیست. ما از دولتهای چپ انتظار داریم در رأی گیریهای آتی در مجامع بین المللی رسیدگی کننده به امر حقوق بشر در ایران، در کنار جمهوری اسلامی قرار نگیرند.

هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
23 دسامبر 2008