پیام ها به کنگره دهم "کنگره بهمن" سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اتحاد جمهوریخواهان ایران
جمهوريخواهان ملى ايران
جنبش جمهوريخواهان دمکرات و لائيک ايران
حزب توده ايران
حزب دمكرات كردستان ايران
حزب ملت ايران
سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران
کلاوديا روت، عضو مجلس فدرال آلمان، رهبر اتحاد ۹٠ – سبزها
نهضت فراگير دموکراسى و ترقى افغانستان
* * *
پيام اتحاد جمهوريخواهان ايران
دوستان عزيز!
شوراى هماهنگى اتحاد جمهوريخواهان ايران برگزارى دهمين کنگره سازمان فدائيان خلق ايران(اکثريت) را بشما شرکت کنندگان در کنگره تبريک ميگويد و موفقيت شما را در پيشبرد برنامه هايتان آرزومند است.
دوستان گرامى!
کنگره شما در برهه اى فوق العاده حساس در حيات کشور ما برگزار ميشود. کشور ما بر اثر سياستهاس جمهورى اسلامى در سطح جهان منزوى شده و اجماع جهانى عليه ايران شکل گرفته است. اصرار سران جمهورى اسلامى بر تداوم غنى سازى اورانيوم، موجب گشته است که پرونده هسته اى ايران به شوراى امنيت احاله گردد. شوراى امنيت چند ماه پيش در اجلاس خود قطعنامه الزام آور ١۷٣۷ را تصويب کرد و به تحريم کشور ما در عرصه هاى معينى دست يازيد. در اين قطعنامه شوراى امنيت به جمهورى اسلامى دو ماه فرصت داد که به درخواست جامعه جهانى پاسخ مثبت دهد و غنى سازى را متوقف سازد. اما گردانندگان رژيم همچنان در اين مدت به سياستهاى ماجراجويانه خود ادامه دادند. زمان اندکى به پايان مهلت دو ماهه شوراى امنيت باقى مانده است. با اين وجود علائمى براى پذيرش قطعنامه شوراى امنيت از جانب جمهورى اسلامى مشاهده نميشود.
سران جمهورى اسلامى تمامى تلاشهاى ديپلماتيک براى حل بحران هسته اى را به بن بست کشانده اند. آنها بسته پيشنهادى کشورهاى غربي(۵+١) که بدرجاتى منافع ملى کشور ما را تامين ميکرد و ميتوانست نقطه آغازى براى مذاکرات ديپلماتيک باشد، رد کرده و با سماجت برنامه هاى خودشان را پيش مى برند.
اين امر زمينه را براى تهديدات نظامى از سوى جناح هاى جنگ طلب در دولت ايالات متحده آمريکا فراهم نموده است. رهبرى جمهورى اسلامى به عواقب درگيرى نظامى براى کشور و منطقه بى اعتناست. نتايج فاجعه بار حمله نظامى آمريکا به عراق، رهبران حکومت اسلامى را دچار اين توهم کرده است که دولت بوش قادر به حمله نظامى به ايران نيست.
دوستان عزيز!
امروز عاجل ترين وظيفه اى که در مقابل نيروهاى اپوزيسيون قرار دارد،اعمال فشار به جمهورى اسلامى براى پذيرش قطعنامه ۱۷۳۷ است. بايد از تبليغات کاذب جمهورى اسلامى، که مسئله غنى سازى را به مسئله ملى بدل کرده است، فاصله گرفت و خطرات ناشى از سياستهاى ماجراجويانه جمهورى اسلامى را براى مردم توضيح داد. در عين حال بايد مقابل گرايش جنگ طلب موجود در دولت کنونى ايالات متحده آمريکا در رابطه با ايران ايستادگى کرد.
ما بعنوان بخشى از نيروهاى اپوزيسيون نگران تحريم اقتصادى کشور و عواقب اين تحريم ها در زندگى و گذران مردم، مخالف تهديد به جنگ در منطقه و حمله نظامى به ايران هستيم. بنظر ما تمامى مسئوليت عواقب عدم اجراى مفاد قطعنامه ۱۷۳۷ شوراى امنيت بر عهده رهبران جمهورى اسلامى است. آن ها به هيچ وجه مجاز نيستند امنيت و معيشت مردم را بازيچه اهداف سياسى خود سازند.
ما همانند سازمان شما خواستار پذيرش قطعنامه ۱۷۳۷توسط جمهورى اسلامى، تعليق غنى سازى اورانيوم، آغاز مذاکرات با اتحاديه اروپا بر مبناى بسته پيشنهادى ۵+۱ و همکارى بى قيد و شرط با آژانس بين المللى انرژى اتمى براى شفافيت بخشيدن بر پروژه هسته اى کشور هستيم.
دوستان گرامى!
بار ديگر موفقيت کنگره شما را آرزومنديم و اميدواريم سازمان شما همراه با ساير نيروهاى جمهوريخواه بتواند در اعمال فشار به جمهورى اسلامى براى متوقف کردن غنى سازى اورانيوم و پذيرش قطعنامه شوراى امنيت نقش بازى کند.
هيات سياسى ـ اجرائى اتحاد جمهوريخواهان ايران
٨ فوريه ٢٠٠۷
* * *
پيام جمهوريخواهان ملى ايران
دوستان گرامى، اعضا و رهبرى سازمان فدائيان خلق ايران،
کشور و ملت ما بارى ديگر دوران پر مخاطره اى را پيش رو دارد، دورانى که مى تواند هم منافع ملى و زندگى اجتماعى، اقتصادى ايرانيان را با چالش هاى پر مخاطره رو برو کند و هم امنيت ملى و وحدت سرزمينى ما را به نابودى بکشاند.
اينکه ماجراجويى ها و رودررويى بى دليل مسئولين حکومت در جمهورى اسلامى با جامعه جهانى کشور ما به کدام پرتگاه خواهند کشاند به يقين قابل پيش بينى نيست، ولى به تجربه مى توان گفت که بحران هاى عميق سياسى بين المللى همه جا لحظه حضور ومشروعيت يابى مخالفين حکومت در سطوح گسترده ملى هم بوده و هست.
در اين چنين شرايطى متاسفانه بخش بزرگى از اپوزيسيون مدرن و سکولار بيرون از مرزهاى کشور حضور دارد و بودن سياسى اش هم کم و بيش به مبارزات حقوق بشرى و عکس العمل هاى گفتارى در مقابل عملکرد جمهورى اسلامى خلاصه شده و از پيوند لازم با لايه هاى اجتماعى و شرکت در مبارزات روزمره اجتماعى و سياسى بر خوردار نيست. در عين حال بايد گفت که در هيچ کجاى دنيا اپوزيسيونى که راه مبارزه سياسى و اجتماعى، و نه مسلحانه و خشونت آميز، را براى نيل به آزادى و دموکراسى برگزيده، زندگى سياسى خارج از کشور را سرنوشته نمى داند و از حقوق طبيعى سياسى و اجتماعى خود نمى گذرد. اينکه نظام حاکم در ايران حضور ما را نمى پذيرد منطقى است، ولى اينکه ما مبارزه براى حضور بلاواسطه در ميهن را در صدر مبارزات سياسى ملى و بين المللى خود قرار نمى دهيم قابل فهم نيست.
تاريخ هميشه تاريخ لحظه ها هم هست. اگر ما در شرايط اوج گيرى بحران هاى ملى و بين المللى براى احقاق حقوق خود مبارزه نکنيم، معلوم نيست که اصلا فرصت ديگرى پيش آيد. پيشنهاد ما به شما اين است که به همراه ديگر نيروها و احزاب آزاديخواه در داخل و خارج از کشور استراتژى مبارزه براى بازگشت به صحنه اصلى مبارزه در ايران را در دستور کار قرار دهيم و راهيابى براى موفقيت اين مبارزه را نه به عنوان يارگيرى هاى تاکتيکى، که در استراتژى مشترک تمامى نيروهاى مسالمت جو، که داوطلب مبارزه سياسى و اجتماعى براى گذار به نظامى دموکراتيک، کثرت گرا، انتخابى و پارلمانى هستند به پيش بريم.
طبيعى است که هر بخش از اپوزيسيون تکيه به پايگاه اجتماعى ويژه خود داشته باشد و فرهنگ و ارزشهاى اين پايگاه را نمايندگى کند. و اين خود در اساس مستلزم داشتن فلسفه سياسى و اجتماعى نشانگرى است، که در تمايز يابى ره به همسويى با دگراند يش براى استقرار دموکراسى مى يابد. انديشه در دستور بودن بازگشت به صحنه مبارزه درون کشور در ابتدا بر خواست دستيابى به حقوق اوليه سياسى و مدنى براى همه مخالفين آزاديخواه بنيان دارد و اين خواست همانگونه که مبارزات آزاديخواهان شيلى در مقابل حکومت ديکتاتورى پينوشه نشان داد از بيشترين حمايت ملى و بين المللى برخوردار خواهد شد.
براى کنگره دهم شما آرزوى موفقيت داريم و اميدمنديم که پيشنهاد ما را جدى تلقى نموده و گفتگو در اين سورا با ما و ديگر نيروهاى آزاديخواه به پيش بريد.
از طرف شوراى مرکزى جمهورى خواهان ملى ايران
مهران براتى
هشتم فوريه ٢٠٠۷
* * *
پيام شوراى هماهنگى جنبش جمهوريخواهان دمکرات و لائيک ايران
دوستان گرامى!
درودهاى صميمانه ما را به مناسبت برگزارى دهمين کنگره سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت) بپذيريد. ضمن سپاس از دعوتتان، با اين اميد به اتخاذ سياستهاى سازندهاى که هم نيروى مبارزه براى آزادى و عدالت را در صفوفتان توانمندتر و هم راه نزديکى، همکارى و ائتلاف با ديگر مبارزان راه آزادى و عدالت را هموارتر نمايد، برگزارى اين کنگره را به شما و همه اعضاء و دوستداران تبريک ميگوئيم.
تاريخچه چند دهه اين سازمان با فراز و نشيبهاى گوناگونى همراه بوده است. قربانيان بسيار فدائيان چه در مبارزه عليه سلطنت پهلوى و چه در دوران جمهورى اسلامى خود نشانگر بهايى است که از جمله اين سازمان در طول حيات خود در پيکار عليه استبداد حاکم بر ميهنمان پرداخته است. اما اتخاذ برخى سياستها توسط سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت) در نزديکى به اين و يا آن جناح جمهورى اسلامى ايران در برخى از مقاطع به گونهاى بوده است که نه تنها از منظر بسيارى از ديگر نيروهاى اپوزيسيون مستقل، تحول خواه و دمکراتيک مورد نقد جدى قرار گرفته است، بلکه در درون خود سازمان نيز هرچه بيشتر به زير پرسش کشيده شده است. امرى که به نوبه خود زمينه همکارى هرچه بيشتر اين سازمان را با ديگر نيروهاى دمکراتيک، سکولار و جمهورىخواه هموارتر ساخته است. به باور ما هر گامى که اين سازمان در به چالش کشاندن نظامهاى دينى، موروثى و مسلکى و اداى سهم در پيشرفت پروژههاى صلح، دمکراسى و عدالت اجتماعى در ايران بردارد، میبايست بدور از هر گونه تنگنظرى و تعصبى توسط ديگر نيروهاى دمکرات و به ويژه نيروهاى جمهورىخواه و لائيک ايران با استقبال روبرو گردد.
اين واقعيتى است که همزيستى گرايشات عميقا متضاد در فدائيان خلق ايران (اکثريت) از زاويه احترام به فرهنگ چندصدايى، تنوع آرا و پلوراليسم دمکراتيک، آن هم در جامعهاى که در آن حذف ديگرى و انشعابطلبى بخشى از فرهنگ سياسى حاکم بر ماست، در خور توجه است. اما اين نگرانى نيز وجود دارد که همين امر سازمان فدائيان ايران (اکثريت) را بهويژه در شرايط حساس کنونى با دشوارىهاى جدى و جايگاه آن را در سطح جامعه با ابهام روبرو سازد.
دوستان عزيز!
اين کنگره در شرايط سياسى بسيار حساسى برگزار میگردد. در دو سوى مرزهاى ايران جنگى خانمانسوز در جريان است که با کوچکترين بهانه میتواند به ايران کشيده شود. خليج فارس جولانگاه ناوهاى هواپيمابر ايالات متحده آمريکا شده است که هرگز گزينه دخالت نظامى در ايران را رد نکرده است. اولين قطعنامه تحريم عليه ايران در شوراى امنيت زمينه تحريمهاى گستردهتر را آماده و فشار جهانى به ايران افزايش داده است. سياست ماجراجويانه جمهورى اسلامى در تداوم برنامههاى جاهطلبانه هستهاى خود و تحريکات آن در منطقه و تهديدهاى تروريستى آن که زمينهساز اصلى اين بحران فزاينده است، هيچ چشمانداز روشنى را پيش روى قرار نمیدهد. ابعاد بحران اما زمانى بهدرستى درک خواهد شد که ضعف و پراکندگى جنبشهاى اجتماعى گوناگون و فقدان يک آلترناتيو نيرومند دمکراتيک که قادر به اثرگذارى بر سير حوادث و تغيير اوضاع باشد را نيز در نظر آوريم.
روشن است که در برابر اين بحران و پيچيدگیهاى آن، گرايشات گوناگونى بر پايه پاسخهاى متفاوت حتى در درون يک حزب و سازمان سياسى پديد آيد. مباحثات و پراتيک نيروهاى گرد آمده در صفوف فدائيان خلق ايران اکثريت نيز چنين تنوع و حتى تنافرى را بازتاب میدهد که گرچه به خودى خود ممکن است امرى مثبت تلقى گردد اما نتايج آن براى ما به هيچ وجه نمیتواند يکسان باشد. روشن است که در فقدان آلترناتيو دمکراتيک، وسوسهى پناهجويى در سايه اصلاحطلبان حکومتى و يا همگامى و همکارى با سلطنتطلبان نيرو میگيرد. اما اين نيز روشن است که آلترناتيو دمکراتيک تنها حاصل عمل دمکراتهاى راستينى خواهد بود که قبل از همه به توان جنبش مستقل مردم ايران تکيه میزنند.
همانطور که میدانيد شوراى هماهنگى جنبش جمهورىخواهان دموکرات و لائيک ايران موظف است بر پايه قرار تکمادهاى نخستين گردهمايى سراسرى در سپتامبر ۲۰۰۴ "در راستاى شکلدهى اتحاد گستردهى همهى نيروهايى که استقرار يک نظام مبتنى بر دموکراسى، جمهوريت و لائيسيته به جاى جمهورى اسلامى را میپذيرند، درهماهنگى با ديگر مولفهها و تشکلهاى اين مجموعه، کليهى تلاشها و اقدامات ضرور را سازمان دهد." از اين رو هر سياست مثبتى که کنگره شما در راه تقويت اهداف فوق اتخاذ کند بىشک با استقبال ما روبرو خواهد شد.
ضرورت اين گونه همکارىها در ميان اپوزيسيون ايران براى به عقب راندن جمهورى اسلامى و جلوگيرى از خطر حمله نظامى بهويژه در شرايط حساس کنونى، که بحران هستهاى و سياستهاى ماجراجويانه جمهورى اسلامى کشور ما را در آستانه فاجعه قرار داده است، بيش از پيش برجسته شده است. همانطور که پيشتر نيز گفتهايم تغيير چشمانداز تيره در داخل کشور و در صحنه بينالمللى قبل از هرچيز مستلزم شکل دادن بلوک نيرومند جمهوریخواهان سکولار، لائيک و دمکراتيک مستقلى است که بتواند صداى سومى را در تمايز از ميليتاريسم و بنيادگرايى بهگوش مردم ايران و جهانيان برساند.
آرزومنديم کنگره شما با تاکيد هر چه بيشتر بر ضرورت فرارفتن از نظام جمهورى اسلامى به جاى همزيستى با آن و تاکيد بر صلح، عدالت، دمکراسى، جمهورى و لائيسيته، به تقويت اين صدا يارى رساند.
با سلام هاى دوستانه
شوراى هماهنگى
جنبش جمهوريخواهان دمکرات و لائيک ايران
پنچ شنبه ٨ فوريه ۲۰۰۶
* * *
پيام کميته مرکزى حزب توده ايران
رفقاى گرامى
کميته مرکزى حزب توده ايران، برگزارى دهمين کنگره سازمان فدائيان خلق ايران اکثريت را به شما تبريک مى گويد و موفقيت شما را در برگزارى کنگره تان آرزومند است.
رفقاى عزيز
تاريخ مبارزات دهه هاى اخير حزب ما و سازمان شما در راه استقلال، آزادى، عدالت اجتماعى و سوسياليسم در ميهن مان با هم پيوند نزديکى دارد. آماج هاى مرحله اى ما و شما درمبارزه برحق، بغرنج و پيچيده براى رهايى زحمتکشان کشور از حکومت استبدادى رژيم ولايت فقيه و براى آينده اى دموکراتيک و آزاد فصل مشترک هاى پررنگ و غيرقابل انکارى داشته و خواهد داشت. اين امر محصول اين حقيقت است که بنيان هاى تاريخى سياست هاى حزب ما و سازمان شما بر بستر مبارزه برحق زحمتکشان براى صلح، پيشرفت و عدالت اجتماعى قرار داشته است. ما همچون شما معتقد بوده ايم و تاکيد داريم که اتحاد عمل نيروهاى مترقى، ملى و آزادى خواه ميهن ما، به ويژه اتحاد عمل ميان نيروهاى مدافع حقوق کارگران و زحمتکشان، عامل اساسى و انکار ناپذير در راستاى ايجاد يک جايگزين مردمى و دموکراتيک در مقابل رژيم ضدمردمى "ولايت فقيه" است.
رفقاى عزيز!
اجلاس دهمين کنگره شما در شرايط بسيار بغرنج و حساسى از حيات ميهن مان برگزار مى شود. شما در شرايطى به تدوين تاکتيک ها و استراتژى مبارزات خود کمر بسته ايد که استبداد گران رژيم ولايت فقيه از يکسو و پرچمداران گسترش «نظم نوين جهاني» سرمايه دارى از سوئى ديگر استقلال کشور و امکان تحولات صلح آميزدر ميهن مان را به مخاطره انداخته اند. نيروهاى ارتجاعى حاکم بر کشور که سال گذشته توانستند بر پايه تقلب هاى وسيع و دستکارى در نتايج انتخابات رياست جمهورى و بهره گيرى ازتفرقه و تشتت نيروهاى ملى و دموکراتيک، حاکميت کامل خود را بر اهرم هاى قدرت اجرائى مستقر کنند، کشور را بر لبه بحرانى عميق و خطرناک قرار داده اند. از سوى ديگر ايالات متحده آمريکا و متحدان آن در پى بسط و تحکيم تسلط خود بر منطقه و منابع انرژى و انسانى آن، با بهره جويى از سياست هاى نمايشى و تحريک آميز سران رژيم، طرح هاى مخاطره انگيزى براى استقلال و تماميت ارضى کشور را به جريان انداخته اند.
رفقا
اين حقيقتى است که به دليل سياست هاى رژيم و نقش بى کفايت و ماجراجويانه دولت احمدى نژاد نه تنها حق طبيعى کشورمان دستيابى به فن آورى هسته اى زير علامت سئوال قرار گرفته است، بلکه اجماع بين المللى بى سابقه اى نيز بر ضد آن شکل گرفته است. شوراى امنيت سازمان ملل راى به تحريم ايران داده است و اين نگرانى جدى وجود دارد که ايالات متحده با تدارک اقدامات تحريک آميز، شرايط عکس العملى مخاطره انگيز از سوى رژيم را به وجود آورد، که امنيت و تماميت کشور را مورد تهديد جدى قرار دهد. در اين شرايط وظايف دشوارى پيش روى همه نيروهاى مترقى و آزادى خواه و جنبش مردمى ميهن ما قراردارد.
نيروهاى سياسى کشور نمى توانند تاثير تحولات پردامنه و مهم جهانى در سال هاى اخير را بر شرايط مبارزه و سياست گذارى مبارزاتى خود ناديده بگيرند. از ابتداى هزاره جديد و متعاقب حمله تروريستى به ساختمان مرکز تجارت جهانى در نيويورک ايالات متحده و متحدان آن زير پوشش «مبارزه بر ضد ترور» تلاش همه جانبه اى را براى تامين هژمونى خود بکار گرفته اند. مردم و زحمتکشان عراق و افغانستان با پرداخت بهاى عظيمى براى سياست هاى جنايتکارانه رژيم هاى حاکم پيشينشان در اشغال نيروهاى نظامى آمريکا قرار دارند. پايگاه هاى نظامى ايالات متحده در مرزهاى هر چهارسوى خاک ميهن مستقر شده است. تدوين و اتخاذ برنامه "خاورميانه بزرگ" را بايد متوجه ايجاد يک جغرافياى سياسى نوين در خاورميانه و خليج فارس ديد که تضمين کننده منافع استراتژيک انحصارهاى بين المللى است. ما بر اين باوريم که آماج طرح "خاورميانه بزرگ» اساساٌ بر اهداف امپرياليسم در گسترش «نظم نوين جهانى“ و "جهانى شدن" سرمايه دارى منطبق است.
رفقا
در سال هاى اخير دامنه بحث در رابطه با «جهانى شدن» و ابعاد و مشخصه هاى آن در محافل سياسى کشور همه گير شده است. انديشمندان کشور از نظرگاه هاى سياسى متفاوت سعى در تعريف و اتخاذ موضع در رابطه با اين مقوله داشته اند. به نظر ما وجوه سياسى و اقتصادى "جهانى شدن" را مى بايست در پيوند ارگانيک با يکديگر مورد توجه و بررسى قرار داد. تعريف "جهانى شدن" و يا "جهانى سازى“ فقط و يا عمدتا در رابطه با گردش آزاد سرمايه، کالا و مردم (يا کار)، شرکت هاى "آزاد"(به عبارت ديگر: مالکيت خصوصى ابزار توليد، توزيع و مبادله) و بازار"آزاد" ( به عبارت ديگر: آزادى انحصارها براى تسلط بر بازار، اقتصاد و کل جامعه) در اساس ماهيت اصلى اين مرحله در رشد و تحول امپرياليسم در انتهاى قرن بيستم و ابتداى قرن اخير را مى پوشاند.
ادامه کنترل تجارت و مهاجرت به هر نحوممکن از طرف کشورهاى عمده سرمايه دارى خود نشان مى دهد که مساله مورد طرح چقدر از واقعيت فاصله دارد و اينکه هدف "جهانى شدن" عمدتاٌ بازگشائى اقتصاد کشورهاى جهان سوم و کشورهاى سوسياليستى سابق بر روى سرمايه انحصارى غرب است.
نتيجه مشخص "جهانى شدن" قطبى شدن بيشتر فقر و ثروت در جهان و در سطح کشورهاى سرمايه دارى است.
رفقاى گرامى
در سال هاى اخير عمده توان نيرو هاى سياسى، دموکراتيک و مردمى کشور متوجه پيدا کردن راهى براى غلبه بر بحران همه جانبه اى است که ميهن مان را دربر گرفته است. سياست هاى رژيم حاکم در همه عرصه هاى اقتصادى، اجتماعى، سياسى و فرهنگى جامعه منافع اکثريت مردم کشور را مورد تهديد قرار داده است. در حالى که خصوصى سازى و تاراج سرمايه هاى کشورفقر و بيکارى را به واقعيتى براى بخش هاى عمده اى از زحمتکشان ايران تبديل کرده، تهاجم به آزادى هاى سياسى، محدوديت هاى فرهنگى و اجتماعى، تعطيل مطبوعات مستقل و بازداشت و زندانى کردن روزنامه نگاران و انديشمندان جامعه عملاٌ ايران را به زندان انديشه و بيان تبديل کرده است. ما بر اين باوريم که گردان هاى مختلف جنبش اجتماعى که در ساليان اخير هم از نظر سازماندهى و هم به لحاظ ذهنى رشد قابل ملاحظه اى داشته اند، همچون همه لحظات ٢٨ سال گذشته در مقابل اين هجوم ارتجاع مقاومت خواهند کرد. ادامه مبارزات گسترده کارگران و زحمتکشان، پيکار دليرانه و راه جويانه جوانان و دانشجويان، حضور فعال روشنفکران، هنرمندان و نويسندگان مردمى و ترقى خواه و مقاومت ستايش برانگيز زنان بر ضد رژيم زمينه قدرتمند سياست گذارى دقيق نيروهاى سياسى کشور را فراهم ساخته است.
رفقاى فدائى
حزب توده ايران معتقد است که در شرايط کنونى کشور و منطقه نيروهاى مترقى کشورمان وظيفه اى مهم تر از دفاع از صلح و تشنج زدائى ندارند. مبارزه ما در دفاع از دموکراسى، حقوق بشر و عدالت اجتماعى نه تنها مباينتى با مبارزه براى صلح و حمايت از راه حل هاى صلح آميز و مبتنى بر گفتگو ندارد، بلکه بطور تنگاتنگى به آن وابسته است. اگر "جهانى ديگر ممکن است"، ما مبارزه براى آن را از مسير تحولات صلح آميز، همبستگى بين المللى با ديگر خلق ها و مبارزه بر حق آن ها در دفاع از استقلال، دموکراسى و عدالت اجتماعى ميسر و ممکن مى دانيم.
رفقاى گرامى!
حزب توده ايران از دير باز دعوت کننده ايجاد وسيع ترين جبهه متحد نيروهاى ترقى خواه و دموکراتيک ميهن براى سازمان دهى مبارزه اى موثر و هدفمند براى حصول دموکراسى و عدالت خواهى در کشورمان بوده است. ديدگاه ما، بر پايه تجربيات تاريخى و نمونه هاى موفق و کارآمد بين المللى، همواره بر آن بوده است که نيروهاى معتقد به سوسياليسم و رزمنده در راه منافع زحمتکشان و طبقه کارگر سهم ويژه اى در طرح، ايجاد و توفيق چنين جبهه اى داشته و دارند. ما ارتباط ناگستننى و ديالکتيکى بين آماج هاى دموکراتيک و عدالتخواهانه اين جبهه وسيع و اهداف دموکراتيک و سوسياليستى نيروهاى چپ و مبارز براى سوسياليسم، که حزب توده ايران خود را بخش جدائى ناپذير آن مى داند، قائليم.
ما همچنان بر اين باوريم که طرد رژيم ولايت فقيه به مثابه سد اساسى راه تحولات ميهن ما، در گرو سازماندهى جنبش مردمى و گردان هاى اصلى آن است. اين وظيفه خطير بدون تلاش و عمل متحد همه نيروهاى مدافع حقوق بشر و معتقد به دموکراسى و عدالت اجتماعى در زمينه هاى گوناگون امکان پذير نيست.
رفقاى گرامى
ما براى دهمين کنگره شما در تدوين برنامه عملى براى مبارزات سياسى آتى و رويارويى با تحولات پرشتاب، پيچيده و بغرنج کنونى بار ديگر صميمانه آرزوى موفقيت مى کنيم.
با گرم ترين درود هاى رفيقانه
کميته مرکزى حزب توده ايران
١٢ بهمن ماه ١٣٨۵
* * *
پيام حزب ملت ايران
پاينده ايران
اى آفريدگار پاک
ترا پرستش میکنم و از تو يارى میجويم
دوستان گرامى، همميهنان
با درود فراوان به روان پاک تمامى جانباختگانى که جان گرانقدر خود را در راه آزادى، عدالت و استقلال ايران عزيز از بابک خرمدين تا پروانه و داريوش فروهر از دست دادهاند.
عزيزان، پيشاپيش سلامهاى صميمانه حزب ملت ايران را از درون ميهن پيشکشتان کرده و براى کنگره سالانهتان آرزوى پيروزى و براى ملت ايران بهروزى خواستاريم.
دوستان ارجمند، براى انسان امروز که خواستار حقوق است و بهکارگيرنده عقل، سخن گفتن از حقوق بشر و رفع نابرابریهاى قومى و جنسيتى از واجبات است و مبارزه در راه کسب حقوق انسانى در گام نخست، مبارزه در راه دمکراسى و عدالت است و گرنه انسان در نظامهاى استبدادى همچنان رعيتى بيش نيست.
سروران گرامى، براى نيل به اين مهم در گام نخست بايد به همبستگى ملى و وحدت ايرانيان از فارس، آذرى، کرد، ترکمن، بلوچ و. . . انديشيد. هشدار میدهيم که عملکرد ضدملى و واکنشى کاربدستان از يکسوى منجر به تشتت آراى ملى شده و زمزمههاى شوم استعمارگران و ايادى مزدورشان که دوباره آغازيدن گرفته از ديگرسوى، هستى ميهن را با خطرهاى سهمگين روبرو کرده است و شعار ميانتهى جز دشمنتراشى، جز مخالفت جهان با ايران دستاوردى نداشته است. در چنين شرايطى نقش نيروهاى ملى و آنان که به هستى ملى میانديشند بيش از هر زمان حساس است. بايد دست از اختلافهاى مسلکى، روشى، قومى و جنسيتى برداشت و يگانه شد که ايرانمان روزگار سختى را میگذراند، که در واپسگرائى، خودکامگان ديگرى همچون اسکندر، مغول، صدام، هارونالرشيد و محمدعليشاه خونريز انتظارمان رامیکشند. اگر هشيار نباشيم، آنان زندگى از سر خواهند گرفت.
عزيزان!
هرکه ناموخت از گذشت روزگار
هيچ ناموزد ز هيچ آموزگار
حزب ملت ايران بر اين باور است جامعه خشن امروزين ما بدين منوال که اختناق و فرار مغزها را منجر شده نمیتواند مدنيت استوارى داشته باشد. لازمهى برپايى جامعه مدنى دعوت به پرهيز از خشونت است و مطمئن بايد بود که رمز دموکراسى ملتها در کولهبار سربازان بيگانه يافت نمیشود مگر اتحاد و يکدلى ملت. دوستان گرامى لازمهى پيشرفت و رهائى، بازسازى وجدان ملى و خوداتکائى است آنهم بدون ايجاد تحول فرهنگى-ساختارى بوجود نمیآيد.
ما برآنيم، بايد در تعاملى مسالمتآميز بدور از خشونتهاى ميهن بربادده، بر اجراى حقوق ملت پاى فشرد تا بتوان خط پايانى باشد بر برعدالتیها و نابسامانیها.
در پايان براى همه شما عزيزان دور از ميهن که در راه يگانگى، عدالت و سربلندى ايران گام برمیداريد و برگزارى مراسمتان، آرزوى پيروزى داريم.
پيروزباد ملت ايران
برقرار باد مردمسالارى
زندان سياسى بايد برچيده شود
دبيرخانه حزب ملت ايران
تهران نوزده بهمن ماه ١٣٨۵ خورشيدى
* * *
پيام کميته مرکزى سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران
رفقاى عزيز،
برگزارى دهمين کنگره سازمان فداييان خلق ايران (اکثريت) را به همه اعضاى سازمان تبريک مىگوييم و موفقيت کنگره در پاسخ به ضرورت هاى گسترش فعاليت شما را از صميم قلب آرزو مىکنيم.
رفقا:
کنگره دهم شما در شرايطى برگزار مىشود که بحران بر سر پروژه هستهاى بر زمينه سياستهاى رهبران جمهورى اسلامى به يک بحران جهانى فراروئيده است. تحريم اقتصادى کشورمان اغاز شده و سايه شوم جنگ و درگيرى نظامى بر سر آن سنگينى مىکند. اين امر همه نيروهاى متعهد به مردم و کشور را از تشديد اين بحران و خطرات ناشى از آن بيمناک کرده است.
از طرف ديگر، آزادىها و حقوق اوليه مردم کشورما، بيش از پيش مورد تهاجم قرار گرفتهاند. فعالين نهادهاى مدنى و صنفى بيش از پيش در معرض پيگرد و بازداشت و بازجوئى قرار دارند و عرصه بر نويسندگان، روزنامهنگاران و انديشمندان کشور هر چه تنگتر شده است. مخالفين سياسى حکومت، هم چنان از هر گونه امکان فعاليت محروم هستند. علاوه بر اين، دولت احمدىنژاد که با وعده نان و بردن پول نفت بر سفره خالى مردم ايران بر سر کار آمده بود، در ظرف کمتر از دو سال، با سياستهاى اقتصادى ويرانگر خود، شرايط زندگى را براى بخش اعظم مردم ايران غير قابل تحملتر از پيش ساخته است.
رفقاى گرامى
اکنون برنامه اتمى رژيم جمهورى اسلامى از سوى نهادهاى بينالمللى به عنوان تهديدى براى صلح جهانى مطرح شده است و رهبران رژيم همه تلاشهاى ديپلماتيک براى حل مساله اتمى را به بنبست رسانده و مقدمات يک روياروئى قهرى با آمريکا و متحدان آن در منطقه را نيز فراهم آوردهاند.
در اين لحظات حساس، کم نيستند کسانى که در مقابل خطر حمله خارجى، بار ديگر ما را به اولويت دادن بر مبارزه با امپرياليسم و در عمل، با کمرنگ نمودن نقش سياستهاى دولت جمهورى اسلامى در بحران کنونى و تشديد آن، به دنبالهروى از سياست رهبران جمهورى اسلامى دعوت مىکنند. از سوى ديگر همچنين هستند نيروهائى که اميد خود را به معجزه ارتش آمريکا در مقابله با جمهورى اسلامى بستهاند و در تلاش سازمان دادن دولتهاى جايگزين براى آينده بعد از جنگ «رهائى بخشی» هستند که براى کشور ما تدارک ديده مىشود و قرار است که بعد از آن، اگر آيندهاى باشد، عراق بهتر را، در ايران تجربه کنند.
ما همواره اعلام کردهايم که مخالف تحريم اقتصادى کشورمان و هر گونه اقدام نظامى عليه آن به بهانه سياستهاى ماجراجويانه جمهورى اسلامى و يا حتى براى سرنگونى آن هستيم. تجربه عراق بيش از پيش آشکار ساخت که تحريمهاى اقتصادى با ويران نمودن اقتصاد کشور، قبل از همه شرائط حاکم بر زندگى مردم را طاقتفرساتر مىکند و باز همين تجربه آشکار ساخت جنگ و اشغال مصيبتى بهمراتب بزرگتر از هر رژيم مستبدى براى يک کشور است.
منافع مردم و کشور ما در پايان دادن بر سياستهاى ماجراجويانه جمهورى اسلامى در خارج از کشور، شفافيت در پروژه هستهاى کشور، تعليق غنىسازى و حل مساله اتمى در چارچوب آژانس بينالمللى انرژى اتمى، تغييرات بنيادى در سياست خارجى کشور، ايجاد رابطه متقابل با تمامى کشورهاى جهان از جمله ايالات متحده آمريکا، حمايت از تلاش براى صلح ميان اعراب و اسرائيل و پشتيبانى از تشکيل دولت فلسطين و بهرسميت شناختن حق موجوديت اسرائيل در مرزهاى قانونى آن است.
تامين اين همه تنها از طريق به ثمر نشستن مبارزات مردم عليه جمهورى اسلامى و تحميل اين خواستها بر اين حکومت و تغيير آن امکانپذير است. هدف همه ما بايد تقويت اين مبارزات و گشودن چشماندازهاى روشن براى آن باشد. دمکراسى و آزادى و عدالت اجتماعى را نمىتوان از خارج وارد کرد و يا به مردم يک کشورى هديه کرد. مناسبات دمکراتيک در جريان مبارزه براى استقرار آن ايجاد و نهادينه مىشود. حقوق و آزادىهاى مدنى نه با توپ و تانک قدرتهاى جهانى، بلکه با سازمان دادن جنبشهاى اجتماعى و ايجاد نهادهاى مدنى است که کسب و پايدار مىشوند.
اميدواريم که کنگره دهم شما بر مواضع تاکنونى سازمان شما در اين عرصه تاکيد نموده و صراحت بيشترى بخشد.
رفقاى گرامى
سازمان شما و سازمان ما طى سالهاى اخير، در کادر همکاریهاى چندجانبه بين سازمانهاى دمکراتيک و چپ ايران، همکارىهاى نزديکى با همديگر داشتهاند. ما در چارچوب همکارىهاى دمکراتيک همچنان بر اهميت و نقش اين همکاریها تاکيد داريم.
در عين حال کنگره هفتم سازمان ما در تلاش براى اتحاد و وحدت در درون صفوف چپ، بر نزديکى ما با سازمان شما و دو جريان ديگر سازمان انقلابى زحمتکشان کردستان ايران- کومهله و شوراى موقت سوسياليستهاى چپ ايران تاکيد کرده و ما را موظف ساخته تا با رفع موانع پيشاروى، راه وحدت را هموار نمائيم. اميدواريم که در اين عرصه نيز کنگره شما تصميمات راهگشائى اتخاذ نمايد.
بار ديگر براى کنگره دهم شما آرزوى موفقيت مىکنيم و به گرمى دست شما را مىفشاريم.
کميته مرکزى سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران
۱۹ بهمن ماه ۱۳۸۵
* * *
پيام کلاوديا روت، عضو مجلس فدرال آلمان، رهبر اتحاد ۹٠ – سبزها
خانمها و آقايان گرامى،
ميهمانان محترم،
دوستان عزيز،
از صميم قلب براى دعوتى که از من براى شرکت در دهمين کنگره سازمان شما به عمل آورديد، سپاسگزارم. متأسفانه به علت تعهدات ديگر، نمیتوانم در کنگره شما شرکت کنم که اميدوارم در اين مورد مرا معذور بدانيد.
سازمان شما، گذشتهاى پرحادثه و پرکشش داشته است. راهى که سازمان شما طى کرده است، پر فراز و نشيب بوده است. شما فعالان و اعضاى سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)، رويدادهاى دورانسازى را از سر گذراندهايد که بهندرت در مدتى چنين کوتاه روى میدهند. شما در زندگى سياسى خود، از تجارب گرانقدرى برخورداريد. زندگى سياسى شما با تلاطمهاى بسيار در تلاقیگاه سياست بينالمللى و سياست داخلى ايران همراه بوده است.
شما بهمثابه يکى از بزرگترين سازمانهاى سياسى مترقى ايران، مسئوليت ويژهاى داريد. هرگاه سخن از سياست جدى اپوزيسيون باشد، هيچ کس نمیتواند سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت) را ناديده بگيرد. از سوى ديگر، شما به تنهايى قادر نيستيد دمکراتيزاسيون و نقطه عطفى اساسى در کشور را سازمان دهيد. شما نياز مبرمى به اتحادهايى گسترده داريد. بدين منظور نه ايمان ايدئولوژيک، که دورنگرى توأم با برخورد پراگماتيک لازم است. و اين، اغلب بسيار سختتر از آنست که انسان میپندارد.
با توجه به مسائل جهانى بشريت و چالشهاى پيشروى همه دمکراتهاى ايرانى، ابتکارهاى سياسى کاملاً نوينى ضرورت يافته است. نقض فاحش حقوق بنيادين بشر در ايران، پايمال شدن روزمره حقوق زنان و کودکان، فساد و نابسامانى اقتصادى گسترده در کشور و تداوم سرکوب اقليتهاى قومى، مذهبى و جنسى بايد کماکان مرکز توجه سياست اپوزيسيون باشد. اما اين نيز نبايد از نظر دور بماند که ايران، يک عامل مهم سياست بينالمللى است و به علت جمعيت جوان ايران و موقعيت جغرافيايیاش، چنين خواهد ماند. از اين رو، همه سازمانهاى دمکرات ايرانى موظفند هرچه در توان دارند انجام دهند تا کشور، دچار انزوايى بیبازگشت نشود. برنامه هستهاى ماجراجويانه رهبرى حکومت ايران، نتيجه يک موضع ايدئولوژيک و انزواجويانه است. اين موضع، منافع همه ايرانيان را چه در حال و چه در آينده ناديده میگيرد. اين سياست، همه اميدها براى آيندهاى صلحآميز و کشورى شکوفا را نابود میکند.
با همه عنايت به امور قدرت در سياست، سياست مدرن بايد پاسخهايى به پرسشهايى از اين دست بدهد: چگونه میتوان آزادیهاى فردى و شهروندى را تأمين کرد، تعريف امروزى عدالت چيست، آيا سخن تنها بر سر عدالت اجتماعى است يا به مفهوم گستردهترى از عدالت نياز داريم که دربرگيرنده عدالت در مشارکت، عدالت در سهمبرى، عدالت در آموزش باشد، چگونه میتوان به گلوباليزاسيونى عادلانه دست يافت، جايگاه حقوق مصرفکنندگان و حق بهرهورى از محيط زيست دستنخورده و تغذيه سالم کدام است، کدام سياست در مورد وضعيت جوى، منافع نسلهاى آينده را مد نظر دارد. يک سياست پراگماتيک، نبايد خود را به مسائل قدرت و ايفاى نقش به عنوان اپوزيسيون محدود کند. چنين سياست محدودى، کمتر از آنست که ضرورى است و زودتر از آنکه تصور میرود موضوعيت خود را از دست خواهد داد.
اين مسائل، مربوط به همه ماست، هم در آلمان و هم در اروپا. ما بايد به وظايف خود در عرصه محيط زيست و توسعه به همان ميزان پيگيرانه بپردازيم که به وظايف خود در زمينه حقوق بشر و حقوق اقليتها. تنها بدين گونه است که اميد میرود بیعدالتیهاى جهانى و تبعيض روزمره عليه اقشار آسيبپذير اجتماعى، پناهندگان و مهاجران پايان يابد. همبستگى ما با سازمانهاى دمکرات ايرانى در اين ارتباط، تنها داراى اهميت سياسى خارجى نيست.
براى شما و گردهمايى شما آرزوى موفقيت، تصميمهاى آيندهساز و کاميابى در پيشروى به سوى يک ايران آزاد، چندفرهنگى، قانونمند و دمکراتيک آرزومندم.
با درودهاى دوستانه
کلاوديا روت
٨ فوريه ٢٠٠۷
* * *
پيام هيئت اجرايئه نهضت فراگير دموکراسى و ترقى افغانستان
رفـقاى گرامى،
هيـئت اجـرايـئه نهـضـت فراگـير دموکــراسى و تـرقــى افـغانـستان، ضمـن ارجگـذارى به رونـد تـلاشهـاى تاريخـیتـان بخـاطـر سعـادت انـسان و بــرابــرى اجـتماعى و ملـى، برگـزارى دهمـين کنـگره سازمان فـدايـيان خـلق ايـران (اکثريت) را بـه شما شـادبـاش گفـته و موفـقـيت کـار کنگره را صمـيمانه آرزو میکـند. مبارزه در راه خوشبخـتى انسان و تامـين عدالت اجتماعى، آرمانهاى شريـف هسـتـند که ما را با هـم پـيوند میدهـند.
دهمـين کنگره سازمـان فدايـيان خلق ايـران (اکثريت) در شرايط حساس در منطقه ما و شتاب تحولات مهم جهانى برگزار میشود. اين امر وظايف دشوارى را در امر دفاع از صلح و حمايت ازسياست تشـنجزدائى در برابر همه نيروهاى ملى، دموکراتيک و مترقى قرار داده است.
نهضت فراگير دموکراسى و ترقى افغانستان، به مثابه ادامه دهنده جنبشهاى تجـددگرايانه، دموکراتيک و دادخـواهـانه سده پـيشين افغانستان در راستاى ايجاد يک جامعه دموکراتيک، مرفه و عادلانه مبارزه میکند.
نهضت فراگير دموکراسى و ترقى افـغانسـتان باور به سياست دوستى و همکارى، همگرايى و همبستگى ميان مردمان ما که داراى مشـترکات تاريخى، ديـنى، فرهنگى و زبانى میباشـند، دارد و اين امر را به سود همه خـلقهاى منطـقه، به سود صلح، ثبات و پـيشرفت میدانـد.
ما براى دهـمين کنـگره تـان صمـيمانه آرزوى موفـقيـت میکنيم.
بـا گـرمتـرين درودهاى رفيقـانـه
هيئت اجرايئه نهضت فراگير دموکراسى و ترقى افغانستان
اول فوريه ٢٠٠٧